تمام حجم خیالم از تو لبریز است
دنیای خیالم کوچک نیست ، تو بی نهایت عزیزی . . .
اشکی که بی دلیل بیاید ، اشک دلتنگی نیست ، اشک بی کسی است !
تنها بودن قدرت می خواهد و من قدرتمندم،
این قدرت را کسی به من داد که روزی میگفت تنهایت نمیگذارم…
خدایا آسمانت چه مزه ایست؟
من که فقط زمین خورده ام…
خـــــدایـــــــا . . .
صورت حساب لطفا !
باقیشم مال خودت . . .
منو خلاص کن،سیر شدم از زندگی . . . !
دیدیم نمیشود درزمین عاشق شدبه اسمان پروازکردیم
وقتی برگشتیم مارادرقفس انداختند
نتوانستیم ثابت کنیم پرنده نیستیم
ماتنها
عاشق شده بودیم
دلم گرفته از این شهر
که آدمهایش،
همچون هوایش ناپایدارند...
گاه آنقدر گرم که نفست میگیرد...
گاه چنان سرد که بدنت میلرزد.... !
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: