قهوه ی تلخ عشق را
شکر می ریزیم
من هم می زنم
تو هم می زنی
ناگهان تقدیر …
همه چیز را …
بر هم می زند…
::
::
نگران شب هایم نباش …
“تنها” نیستم …
“بالشم” …
“هق هق سکوتم” …
“قرص هایم” …
“پاکت سیگارم” …
“لرزش دستانم” …
همه هستن
::
::
همه مرا به خنده های با صدا می شناسند، این بالش بیچاره ، به گریه های بی صدا !
نظرات شما عزیزان:
برچسبها: