آشپزی ام خوب نیست ؛ اشک پشت پا بریزم برایت ؟
صدایم میزد : « گلم »
گلی بودم در باغچه ی دلش...
عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده...
امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق...!
و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگریست...
و غمَــت سـهم ِ مــن
نظرات شما عزیزان:
در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
مثل آرامش بعد از یک غم ، مثل پیدا شدن یک لبخند
مثل بوی نم بعد از باران ، در نگاهت چیزیست که نمیدانم چیست ؟
من به آن محتاجم !
برچسبها: